که قوی باشد و در این شرایط بتواند روحیه اش را حفظ کند و شاد باشد.
بالاخره نارین امتحان ورودی دانشگاه بین المللی را قبول می شود و برای ادامه ی تحصیل در رشته حقوق به استانبول می رود و زندگی جدیدی را آغاز می کند و دیگر هرگز نه به خانواده اش زنگ می زند و نه به دیدن آن ها می رود. می خواهد تمام گذشته و تلخی هایش را فراموش کند.در استانبول با دختری ثروتمند به نام دنیز هم خانه می شود که واقعا” دختری دوست داشتنی و مهربان است آنها خیلی زود با هم مثل دو خواهر صمیمی شدند.دنیز همیشه نارین را کمک می کرد و نمی خواست فقر به او آسیبی برساند.
زمانی هم که نارین وکیلی موفق شد هرگز محبت های دنیز را فراموش نکرد و همیشه به دیدن دوست صمیمی و مهربانن خود می رفت.
تا این که یاسمین ، خواهر کوچک دنیز با نامزدش فیرات از سوئد برگشتند و همه چیز عوض شد. نارین ،فیرات را بلافاصله شناخت اما ترجیح داد به روی خودش نیاورد و چیزی نگوید.
فیرات ، نامزدِ خواهر دنیز اولین عشق نارین بود و نارین هرگز او را فراموش نکرده بود. در واقع انها هر دو عاشق هم بودند .فیرات ، در مورد گذشته ی نارین خیلی چیزها را برملاکرد...
برو ادامه مطلب